خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . روند
2 . پردازش
3 . پردازش کردن
4 . عمل آوردن
5 . پردازش کردن (کامپیوتر)
[اسم]
process
/ˈprɑs.es/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
روند
فرآیند، پروسه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
روال
روند
رویه
فراگرد
فرآیند
process of something
روند چیزی
the process of economic change
روند تغییر اقتصادی
process of doing something
روند انجام کاری
We're in the process of selling our house.
ما در روند فروش خانهمان هستیم.
the whole process
کل فرآیند
The whole process takes about three months.
کل فرآیند حدود سه ماه طول میکشد.
the ageing/peace/learning ... process
روند پیری/صلح/یادگیری و...
Repetition can help the learning process.
تکرار میتواند به روند یادگیری کمک کند.
2
پردازش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پردازش
[فعل]
to process
/ˈprɑs.es/
فعل گذرا
[گذشته: processed]
[گذشته: processed]
[گذشته کامل: processed]
صرف فعل
3
پردازش کردن
انجام دادن فرایند
1.Visa applications take 28 days to process.
1. فرایند درخواست ویزا 28 روز طول میکشد.
to process something
چیزی را پردازش کردن
It will take a week for your application to be processed.
یک هفته طول میکشد تا درخواست شما پردازش شود.
4
عمل آوردن
پروسه کردن (مواد غذایی)
to process something
عمل آوردن
1. Most of the food we buy is processed in some way.
1. بیشتر غذایی که میخورید به طریقی پروسه شده است.
2. processed cheese
2. پنیر پروسه (شده)
5
پردازش کردن (کامپیوتر)
to process something
چیزی را پردازش کردن
The new network will enable data to be processed more speedily.
شبکه جدید دادهها را قادر خواهد ساخت تا سریعتر پردازش شوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
proceeds
proceedings
proceeding
proceed against
proceed
processed
processed food
processing
procession
processor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان