خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تولید
2 . اثر سینمایی یا نمایشی
[اسم]
production
/prəˈdʌkʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تولید
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تولید
1.The new model will be in production by the end of the year.
1. مدل جدید تا پایان سال به تولید میرسد [تولید میشود].
a production process
فرآیند تولید
car production
تولید خودرو
production costs
هزینههای تولید
2
اثر سینمایی یا نمایشی
a new production of ‘King Lear’
اثر نمایشی جدید از «پادشاه لیر»
تصاویر
کلمات نزدیک
product placement
product
producer
produce
prodigy
production line
production number
productive
productivity
prof
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان