خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مناسب
[قید]
properly
/ˈprɑp.ər.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مناسب
به درستی، (به طرز) درست
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بخوبی
بدرستی
درست
مترادف و متضاد
appropriately
correctly
inappropriately
1.I'm not properly dressed for this sort of weather.
1. مناسب اینگونه هوا لباس نپوشیدهام.
2.It's still not working properly.
2. هنوز به درستی کار نمیکند.
3.speak properly - you're not a baby any more!
3. درست صحبت کن - تو دیگر یک کودک نیستی!
تصاویر
کلمات نزدیک
proper noun
proper name
proper
propensity
propeller
property
property developer
prophecy
prophesy
prophet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان