خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بالا آوردن
2 . رالف (اسم کوچک مردانه)
[فعل]
to ralph
/rælf/
فعل ناگذر
[گذشته: ralphed]
[گذشته: ralphed]
[گذشته کامل: ralphed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بالا آوردن
استفراغ کردن
informal
مترادف و متضاد
vomit
1.I'm so full, I could ralph.
1. خیلی سیرم، ممکن است بالا بیاورم.
توضیحاتی در رابطه با ralph
واژه ralph در این مفهوم بیشتر توسط جوانان و نوجوانان استفاده میشود.
[اسم]
Ralph
/rælf/
غیرقابل شمارش
2
رالف (اسم کوچک مردانه)
تصاویر
کلمات نزدیک
rally
raki
rake-off
rake up
rake in the money
ram
ram someone or something down someone's throat
ramadan
ramble
rambler
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان