خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به ندرت
[قید]
rarely
/ˈrɛrli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
به ندرت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
به ندرت
ندرتا
formal
مترادف و متضاد
hardly
hardly ever
infrequently
seldom
frequently
often
1.I rarely attend the annual meetings of our family circle.
1. من به ندرت در جلسات سالانه خانوادگیمان شرکت میکنم.
2.People are rarely frank with each other.
2. انسانها به ندرت با هم روراست هستند.
3.You rarely hear adults raving about a movie they just saw.
3. به ندرت میشنوید افراد بزرگسال درباره فیلمی که به تازگی دیدند، داد و قال کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
rarefied
rare metal
rare
rapture
rapt
rarin' to go
raring
rarity
rascal
rash
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان