1 . دوباره زنده کردن
[فعل]

to reawaken

/ˌriːəˈweɪkən/
فعل گذرا
[گذشته: reawakened] [گذشته: reawakened] [گذشته کامل: reawakened]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دوباره زنده کردن دوباره برانگیختن

مترادف و متضاد rekindle
  • 1.The place reawakened childhood memories.
    1. این جا خاطرات کودکی را دوباره زنده می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان