Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . دوباره زنده کردن
[فعل]
to reawaken
/ˌriːəˈweɪkən/
فعل گذرا
[گذشته: reawakened]
[گذشته: reawakened]
[گذشته کامل: reawakened]
صرف فعل
1
دوباره زنده کردن
دوباره برانگیختن
مترادف و متضاد
rekindle
1.The place reawakened childhood memories.
1. این جا خاطرات کودکی را دوباره زنده میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
reassuring
reassure
reassurance
reassess
reassert
rebate
rebecca
rebel
rebellion
rebellious
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان