خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیاحتیاط
[صفت]
reckless
/ˈrɛkləs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more reckless]
[حالت عالی: most reckless]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بیاحتیاط
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیپروا
بیمحابا
بیکله
مترادف و متضاد
careless
rash
thoughtless
careful
cautious
prudent
1.The reckless smoker ignited the entire forest.
1. (فرد) سیگاری بیاحتیاط کل جنگل را به آتش کشید.
2.We must not ignore reckless drivers; we must take them off the road.
2. ما نباید رانندههای بیاحتیاط را نادیده بگیریم، باید آنها را از جاده بیرون کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
recite the holy quran
recite
recitation
recital
reciprocity
recklessly
recklessness
reckon
reckoning
reclaim
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان