خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نوار
2 . ضبط (موسیقی و ...)
3 . برنامه یا اجرای ضبطشده
[اسم]
recording
/rəˈkɔːrd.ɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نوار
مترادف و متضاد
disc
tape
1.I've made some recordings for you to listen to.
1. چند تا نوار برایت ضبط کردهام تا گوش بدهی.
2
ضبط (موسیقی و ...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ضبط
a recording studio
استودیوی ضبط
3
برنامه یا اجرای ضبطشده
تصاویر
کلمات نزدیک
recorder
recorded
record-holder
record-breaking
record player
recount
recoup
recourse
recover
recover a file
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان