خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرباز جدید
2 . جذب کردن (نیروی کار)
3 . سرباز گرفتن
[اسم]
recruit
/rɪˈkruːt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرباز جدید
نیروی جدید
1.the training of new recruits
1. آموزش نیروهای (استخدامی) جدید
[فعل]
to recruit
/rɪˈkruːt/
فعل گذرا
[گذشته: recruited]
[گذشته: recruited]
[گذشته کامل: recruited]
صرف فعل
2
جذب کردن (نیروی کار)
استخدام کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استخدام کردن
1.The police are trying to recruit more officers from ethnic minorities.
1. پلیس در تلاش است افسرهای بیشتری از اقلیتهای نژادی جذب کند.
3
سرباز گرفتن
سربازگیری کردن، عضو ارتش کردن
1.Most of the men in the village were recruited that day.
1. اکثر مردان در آن روز عضو ارتش شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
recreational vehicle
recreation
recovery
recover
recoup
rectangle
rectangular
rectify
recuperate
recuperation
کلمات نزدیک
recrimination
recreational vehicle
recreational
recreation room
recreation ground
recruitment
recruitment agency
rectangle
rectangular
rectification
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان