خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یخچالدار
[صفت]
refrigerated
/ɹɪfɹˈɪdʒɚɹˌeɪɾᵻd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
یخچالدار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یخچالدار
1.refrigerated truck
1. کامیون یخچالدار
تصاویر
کلمات نزدیک
refrigerate
refrigerant
refreshment
refreshing
refresher course
refrigeration
refrigerator
refuel
refueling
refuge
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان