Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سردسازی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
refrigeration
/rɪˌfrɪʤəˈreɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سردسازی
نگهداری در یخچال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تبرید
سرمایش
1.Food that doesn't need refrigeration.
1. غذاهایی که به سردسازی نیاز ندارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
refrigerated
refrigerate
refrigerant
refreshment
refreshing
refrigerator
refuel
refueling
refuge
refugee
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان