[اسم]

refrigerator

/rɪˈfrɪdʒəreɪtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 یخچال

معادل ها در دیکشنری فارسی: یخچال
مترادف و متضاد fridge icebox
  • 1.Close the refrigerator door!
    1. در یخچال را ببند!
  • 2.Put the eggs and butter in the refrigerator as soon as you get home.
    2. به محض اینکه به خانه رسیدی، کره و تخم‌مرغ‌ها را در یخچال بگذار.
کاربرد اسم refrigerator به معنای یخچال
معادل فارسی اسم refrigerator "یخچال" است. refrigerator یا یخچال وسیله‌ای است که به منظور سرد نگه داشتن و ذخیره مواد غذایی، آب و دیگر محصولات خوراکی ساخته شده‌است و با برق کار می‌کند. مثال:
"!Close the refrigerator door" (در یخچال را ببند!)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان