Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . بازگشت بیماری
[اسم]
relapse
/rɪˈlæps/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بازگشت بیماری
عود کردن (پس از بهبود)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عود
1.a risk of relapse
1. خطر عود کردن بیماری بعد از بهبود
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
relafen
relace
rekindle
rejuvenation
rejuvenate
relapsing
relapsing fever
relatable
relate
relate to
کلمات نزدیک
rekindle
rejuvenate
rejoin
rejoicing
rejoice
relate
related
relating to
relation
relations
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان