Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . رابطه
2 . فامیل
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
relation
/rəˈleɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رابطه
ارتباط
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بستگی
رابطه
ربط
نسبت
قرابت
مترادف و متضاد
association
connection
relationship
relevance
1.There was little relation between the book and the movie.
1. ارتباط کمی بین آن کتاب و آن فیلم بود.
2
فامیل
خویشاوند
مترادف و متضاد
member of the family
relative
a distant relation of mine
یکی از فامیلهای دور من
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
rejoin
rejoice
rejection
reject
reiterate
relationship
relative
relatively
relax
relaxation
کلمات نزدیک
relating to
related
relate
relapse
rekindle
relations
relationship
relative
relative clause
relative pronoun
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان