[اسم]

relation

/rəˈleɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رابطه ارتباط

معادل ها در دیکشنری فارسی: بستگی رابطه ربط نسبت قرابت
مترادف و متضاد association connection relationship relevance
  • 1.There was little relation between the book and the movie.
    1. ارتباط کمی بین آن کتاب و آن فیلم بود.

2 فامیل خویشاوند

مترادف و متضاد member of the family relative
a distant relation of mine
یکی از فامیل‌های دور من
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان