خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اعتبار
[اسم]
reliability
/rɪˌlaɪəˈbɪləti/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اعتبار
قابلیت اعتماد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اعتبار
1.I can't vouch for the reliability of these figures.
1. من نمیتوانم اعتبار این آمار و ارقام را تضمین کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
releve
relevantly
relevant
relevancy
relevance theory
reliable
reliableness
reliably
reliance
reliant
کلمات نزدیک
relevant
relevance
relentlessness
relentlessly
relentless
reliable
reliably
reliance
reliant
relic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان