خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نماینده
2 . نماینده فروش
3 . تئاتر رپرتوار
[اسم]
rep
/rep/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نماینده
مترادف و متضاد
representative
2
نماینده فروش
informal
مترادف و متضاد
sales representative
1.She’s a sales rep for a recording company.
1. او نماینده فروش یک شرکت ضبط موسیقی است.
3
تئاتر رپرتوار
مترادف و متضاد
repertory theater
تصاویر
کلمات نزدیک
reorganize
reorganization
reopening
reopen
reoffender
repair
repair shop
repairer
repairman
reparation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان