خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوباره پر کردن
[فعل]
to replenish
/rɪˈplenɪʃ/
فعل گذرا
[گذشته: replenished]
[گذشته: replenished]
[گذشته کامل: replenished]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دوباره پر کردن
دوباره ذخیره کردن
مترادف و متضاد
fill again
restock
top up
1.Allow me to replenish your glass.
1. اجازه بده لیوانت را دوباره پر کنم.
2.to replenish food and water supplies
2. دوباره ذخیره کردن منابع غذایی و آب
تصاویر
کلمات نزدیک
replay
replacement
replaceable
replace
repine
replete
repletion
replica
replicate
replicator
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان