خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عزم
2 . قصد
3 . راه حل
4 . قطعنامه
[اسم]
resolution
/ˌrɛzəˈluʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
عزم
اراده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عزم
مترادف و متضاد
determination
1.Fred's resolution to succeed is still unshaken despite the many setbacks he has suffered.
1. عزم "فرد" برای موفق شدن هنوز استوار است، علیرغم شکستهای بسیاری که او متحمل شد.
2
قصد
نیت، تصمیم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تصمیم
مترادف و متضاد
intention
resolve
a resolution to remain calm
قصدی برای آرام ماندن
3
راه حل
چاره
معادل ها در دیکشنری فارسی:
راهکار
a successful resolution to this crisis
راه حل موفقی بر این بحران
4
قطعنامه
مصوبه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مصوبه
قطعنامه
تصاویر
کلمات نزدیک
resolute
resize
resit
resistor
resistant
resolve
resolve a conflict
resolved
resonance
resonant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان