خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . منتقد
[اسم]
reviewer
/rɪˈvjuːər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
منتقد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
منتقد
1.a book reviewer for ‘The Guardian’
1. یک منتقد کتاب مجله ی "گاردین"
2.The movie was enthusiastically received by the reviewers.
2. فیلم با شور و اشتیاق مورد توجه منتقدین قرار گرفت.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
reversibly
reversible
reverse gear
reverse
revealing
revise
reviser
revision
revive
revolt
کلمات نزدیک
review of the literature
review
revert
reversing light
reversible
revile
reviled
revise
revise a paper
revision
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان