خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خود را به خطر انداختن
[جمله]
risk one's neck
/rɪsk wʌnz nɛk/
1
خود را به خطر انداختن
آبروی خود را گرو گذاشتن، ریسک کردن
1.I refuse to risk my neck at all. Who would dare to do that?
1. من اصلا قبول نمی کنم که خودم را به خطر بیندازم. کی جرات می کند این کار را بکند؟
تصاویر
کلمات نزدیک
risk life and limb
risk
rising damp
rising
risible
risk-avoidance
risk-taking
risky
risotto
risqué
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان