[صفت]

risky

/ˈrɪs.ki/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: riskier] [حالت عالی: riskiest]

1 پرمخاطره ریسک‌دار

معادل ها در دیکشنری فارسی: مخاطره‌آمیز ماجراجویانه
مترادف و متضاد dangerous
  • 1.It's risky to buy a car without some good advice.
    1. بدون مشورت مناسب اتومبیل خریدن، پرمخاطره است.
  • 2.risky business
    2. تجارت پرمخاطره
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان