خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غیرممکن پنداشتن
2 . رد کردن
3 . جلوگیری کردن
[فعل]
to rule out
/rul aʊt/
فعل گذرا و ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
غیرممکن پنداشتن
2
رد کردن
نفی کردن، نپذیرفتن
مترادف و متضاد
exclude
to rule somebody/something out
کسی/چیزی را نفی کردن [رد کردن]
1. Police have not ruled out the possibility that the man was murdered.
1. پلیس احتمال اینکه آن مرد به قتل رسیده بود را نفی نکردهاست.
2. The proposed solution was ruled out as expensive.
2. راه حل پیشنهادی به دلیل پرهزینه بودن رد شد.
3
جلوگیری کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
rule of thumb
rule of law
rule
ruiz
ruins
ruler
ruling
ruling party
rum
rumba
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان