خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پناهگاه
2 . حرم مطهر
[اسم]
sanctuary
/ˈsæŋktʃueri/
قابل شمارش
[جمع: sanctuaries]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پناهگاه
سرپناه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پناهگاه
مامن
مترادف و متضاد
reserve
shelter
1.The government offered sanctuary to 4000 refugees.
1. دولت به 4000 مهاجر سرپناه داد.
a bird sanctuary
یک پناهگاه پرندگان
2
حرم مطهر
معبد، مکان مقدس
1.Women were forbidden to enter the sanctuary.
1. به زنان اجازه ورود به حرم مطهر داده نمیشد.
the sanctuary of Poseidon
معبد پوزئیدون
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
sanction
sanatorium
sampler
sample
samphire
sand
sand cat
sand cherry
sand flea
sand hopper
کلمات نزدیک
sanctity
sanction
sanctimonious
sanctify
sanctification
sand
sand castle
sand dune
sand martin
sand wedge
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان