خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آبرو حفظ کردن
[عبارت]
save face
/seɪv feɪs/
1
آبرو حفظ کردن
اعتبار خود را حفظ کردن
مترادف و متضاد
lose face
1.The government was able to save face after they succeeded to reach an agreement with the union over the wages.
1. دولت توانست آبرویش را حفظ کند بعد از اینکه با موفقیت توانست با اتحادیه بر سر حقوق به توافق برسد.
تصاویر
کلمات نزدیک
save energy
save
savanna
savagery
savagely
save money
save on
save one's breath
save one's neck
save somebody from doing something
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان