خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صرفهجویی در وقت
[عبارت]
save time
/seɪv taɪm/
1
صرفهجویی در وقت
زمان ذخیره کردن
1.We'll take a cab to save time.
1. تاکسی خواهیم گرفت تا در وقت صرفهجویی کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
save space
save someone's life
save somebody from doing something
save one's neck
save one's breath
save up
saver
saving
saving grace
savings
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان