خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ترسیده
[صفت]
scared
/skeəd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more scared]
[حالت عالی: most scared]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ترسیده
وحشتزده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ترسیده
رمیده
وحشتزده
متوحش
مترادف و متضاد
afraid
frightened
petrified
terrified
calm
scared of somebody/something
از کسی/چیزی ترسیدن
He's scared of spiders.
او از عنکبوت میترسد.
scared of doing something
از انجام کاری ترسیدن
She is scared of going out alone.
او از تنها بیرون رفتن میترسد.
scared to do something
از انجام کاری ترسیدن
1. He's scared to tell her what really happened.
1. او می ترسد [که] به او بگوید واقعا چه اتفاقی افتاده است.
2. People are scared to use the buses late at night.
2. مردم میترسند شب دیروقت از اتوبوس استفاده کنند.
scared that...
ترسیده بودن که...
I was scared that you might not be there.
ترسیده بودم که ممکن است آنجا نباشی.
تصاویر
کلمات نزدیک
scarecrow
scare out of one's wits
scare off
scare away
scare
scared stiff
scarf
scarf out
scarlet
scarlet fever
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان