خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قرمزنارنجی
2 . قرمزنارنجی
[اسم]
scarlet
/ˈskɑːrlət/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قرمزنارنجی
قرمز روشن
1.Her lips were a shade of scarlet.
1. لبهای او به رنگ قرمزنارنجی بود.
[صفت]
scarlet
/ˈskɑːrlət/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more scarlet]
[حالت عالی: most scarlet]
2
قرمزنارنجی
قرمز (روشن)
1.She went scarlet with shame.
1. او از شرم قرمز شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
scarf out
scarf
scared stiff
scared
scarecrow
scarlet fever
scart
scary
scathing
scathing criticism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان