خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بورس تحصیلی
2 . دانش
[اسم]
scholarship
/ˈskɑːlərʃɪp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بورس تحصیلی
کمکهزینه تحصیلی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بورس
بورس تحصیلی
1.He went to drama school on a scholarship.
1. او با بورس تحصیلی به دانشگاه تئاتر رفت.
2.She won a scholarship to study at Stanford.
2. او برنده بورس تحصیلی برای درس خواندن [تحصیل] در دانشگاه استنفورد شد.
2
دانش
آموختگی، فضیلت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فضل
تصاویر
کلمات نزدیک
scholarly
scholar
schnitzel
schnauzer
schmuck
scholastic
scholastic aptitude test
school
school board
school bus
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان