خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تست هنرپیشگی
[اسم]
screen test
/ˈskriːn test/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تست هنرپیشگی
تست دوربین
1.He asked Redford to read the script and take a screen test.
1. او از "ردفورد" خواست تا از روی فیلمنامه بخواند و تست دوربین بدهد.
2.She had a screen test for the role of Scarlett O’Hara.
2. او برای نقش "اسکارلت اوهارا" تست هنرپیشگی داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
screen saver
screen pass
screen
screech
scree
screen-print
screening
screenplay
screenwriter
screw
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان