خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نیمدایره
[اسم]
semi-circle
/ˈsɛmi-ˈsɜrkəl/
قابل شمارش
1
نیمدایره
1.The children sat in a semi-circle.
1. بچهها به صورت نیمدایره نشستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
semi-annual
semi
semester
semen
semblance
semi-conscious
semi-detached
semi-final
semi-official
semi-trailer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان