خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جدایی
2 . جداسازی
[اسم]
separation
/ˌsep.əˈreɪ.ʃən/
غیرقابل شمارش
1
جدایی
متارکه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
انفصال
انقطاع
تفکیک
جدایی
هجران
فراق
متارکه
انشعاب
the separation of religion from government
جدایی دین از دولت
the trial separation of her parents
متارکه آزمایشی والدین او
to face long periods of separation
روبهرو شدن با دورههای طولانی جدایی
2
جداسازی
تقسیمبندی، دستهبندی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افراز
تقسیمبندی
جداسازی
فک
تصاویر
کلمات نزدیک
separates
separately
separated
separate the sheep from the goats
separate
separatism
separatist
sephardi
sepia
sept.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان