Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . جدا از هم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
separated
/ˈsepəreɪtɪd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جدا از هم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ناپیوسته
منفک
منفصل
گسیخته
گسسته
1.Her parents are separated but not divorced.
1. والدین او جدا از هم هستند اما طلاق نگرفتهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
separate out
separate off
separate
sentiment
sentiency
separately
separation
sepia
sepiidae
september
کلمات نزدیک
separate the sheep from the goats
separate
separable
sepal
seoul
separately
separates
separation
separatism
separatist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان