خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جا افتادن (در جای جدید)
[فعل]
to settle in
/ˈsɛtəl ɪn/
فعل گذرا
[گذشته: settled in]
[گذشته: settled in]
[گذشته کامل: settled in]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
جا افتادن (در جای جدید)
1.How are the kids settling into their new school?
1. بچهها چطور [آیا] در مدرسه جدیدشان جا افتاده اند؟
تصاویر
کلمات نزدیک
settle for
settle down
settle a disagreement
settle
setting
settle on
settle up
settled
settlement
settler
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان