خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آشفته
2 . خسته و کوفته
[صفت]
shattered
/ˈʃætərd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more shattered]
[حالت عالی: most shattered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آشفته
بسیار ناراحت، پریشان
معادل ها در دیکشنری فارسی:
داغان
1.It is sad news and I am absolutely shattered to hear it.
1. این خبر بدی است و من بهشدت از شنیدن آن ناراحت هستم.
2
خسته و کوفته
مترادف و متضاد
exhausted
1.He was shattered couldn't concentrate on schoolwork.
1. او خسته و کوفته بود و نمیتوانست روی تکلیف مدرسه تمرکز کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
shatter
sharpness
sharply
sharpener
sharpen
shattering
shave
shaven
shaver
shaving
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان