خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کار به جاهای باریک رسیدن
[عبارت]
shit hits the fan
/ʃˈɪt hˈɪts ðə fˈæn/
1
کار به جاهای باریک رسیدن
کار به جاهای باریک کشیدن، چیزی دردسرساز شدن
culturally sensitive
informal
1.I don't want to be here when the shit hits the fan.
1. نمیخواهم وقتی که کار به جاهای باریک میرسد، اینجا باشم.
2.Shit will hit the fan if mom and dad find out I took the car out without their permission.
2. کار به جاهای باریک خواهد رسید اگر مامان و بابا بفهمند که من اتومبیل را بدون اجازه آنها بیرون بردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
shit rag
shit or get off the pot
shit all over
scare the shit out of
pile of shit
shitass
shitbox
shitfaced
shithead
shithouse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان