مترادف و متضاد
abridged
brief
compact
concise
lengthy
long
unabridged
1.He's grown so much in a short time.
1.
او در مدتی کوتاه خیلی بزرگ شدهاست.
2.Her hair is much shorter than it used to be.
2.
موهای او خیلی کوتاهتر از قبل است.
3.Winter is coming and the days are getting shorter.
3.
زمستان دارد میآید و روزها دارند کوتاهتر میشوند.
کاربرد صفت short به معنای کوتاه و مختصر
صفت short در مفهوم "کوتاه" میتواند به فاصله، مسافت، زمان و اندازه اشاره داشته باشد. مثال:
".Her hair is much shorter than it used to be" (موهای او خیلی کوتاهتر از قبل است.)
صفت short در مفهوم "مختصر" به کوتاه بودن ولی دقیق و مؤثر بودن چیزی (گفتگو و...) اشاره دارد. مثال:
"a short essay" (یک مقاله مختصر)
اسم short در مفهوم "فیلم کوتاه" اشاره دارد به فیلمی که مدت زمان کوتاه تری نسبت به یک فیلم سینمایی دارد و معمولا داستانی با جزئیات کمتری را روایت می کند و همچنین بازیگران کمتری در آن نقش دارند. short در این مفهوم در انگلیسی بریتانیایی بکار می رود. در امریکا از ترکیب واژه short و movie با هم استفاده می شود (short movie) که در اینجا short صفت است و به معنای کوتاه.