خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جیم زدن
[فعل]
to skive
/skaɪv/
فعل گذرا
[گذشته: skived]
[گذشته: skived]
[گذشته کامل: skived]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
جیم زدن
در رفتن
مترادف و متضاد
bunk off
1.‘Where's Tom?’ ‘Skiving as usual.’
1. "تام کجاست؟" "طبق معمول در رفته است."
2.I always skived off school when I could.
2. من همیشه هر موقع بتوانم از مدرسه جیم می زنم.
3.She always skives off early on Fridays.
3. او همیشه جمعه ها زود از سر کار جیم می زند.
تصاویر
کلمات نزدیک
skittles
skit
skirting board
skirt
skirmish
skopje
skua
skulduggery
skulk
skull
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان