خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قوز کردن
[فعل]
to slouch
/slaʊtʃ/
فعل ناگذر
[گذشته: slouched]
[گذشته: slouched]
[گذشته کامل: slouched]
صرف فعل
1
قوز کردن
1.Several students were slouching against the wall.
1. چند دانشآموز مقابل دیوار قوز کرده بودند.
2.Sit up straight. Don't slouch.
2. صاف بنشین. قوز نکن.
تصاویر
کلمات نزدیک
slotted spoon
slothful
sloth
slot machine
slot
slouchy
slough
slovak
slovenly
slow
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان