Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . آهسته
[قید]
softly
/ˈsɑft.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آهسته
یواش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بهآهستگی
آهسته
به نرمی
نرمنرمک
مترادف و متضاد
gently
quietly
loudly
1.She spoke so softly it was hard to hear her.
1. او به قدری آهسته صحبت کرد که شنیدن [حرفهای] او سخت بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
softish
softie
softheartedness
softhearted
softheaded
softly softly catchee monkey
softness
software
software designer
software documentation
کلمات نزدیک
softie
soften
softcover
softball
soft-top
softness
software
software engineer
softwood
soggy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان