خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . روزی (در آینده)
[قید]
some day
/sʌm deɪ/
غیرقابل مقایسه
1
روزی (در آینده)
یک روزی
مترادف و متضاد
one day
sometime
immediately
1.Some day I will go to Germany.
1. روزی به آلمان خواهم رفت.
2.Some day the war between me and myself will end.
2. روزی جنگ بین من و خودم تمام خواهد شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
some
somber
somatic
solvent abuse
solvent
some people are moving to the suburbs.
some time
somebody
someday
somehow
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان