خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یکزمانی
[قید]
sometime
/ˈsʌmˌtaɪm/
غیرقابل مقایسه
1
یکزمانی
یکوقتی، یکی از همین روزها
1.we must visit her sometime.
1. یکی از همین روزها باید به ملاقات او برویم.
تصاویر
کلمات نزدیک
something to do with
something
somersault
someplace
someone’s got it bad
sometimes
somewhat
somewhat attractive
somewhere
sommelier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان