خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خرج
[اسم]
spending
/ˈspɛndɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خرج
هزینه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
صرف
1.spending pattern
1. الگوی هزینه [خرج]
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
spend
spelt
spell out
spell
speedy
spent
sperm whale
spew
spheniscus demersus
sphenodon punctatum
کلمات نزدیک
spender
spend time
spend money like water
spend money
spend
spending money
spendthrift
spent
sperm
sperm bank
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان