خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . با فشار خارج کردن
[فعل]
to spew
/spjuː/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: spewed]
[گذشته: spewed]
[گذشته کامل: spewed]
صرف فعل
1
با فشار خارج کردن
فوران کردن، بیرون دادن
مترادف و متضاد
eject
throw up
vomit
1.Flames spewed from the aircraft's engine.
1. شعله های آتش از موتور هواپیما با فشار خارج می شد.
2.Massive chimneys were spewing out smoke.
2. دودکش های غول آسا دود بیرون می دادند.
تصاویر
کلمات نزدیک
spermatozoon
sperm whale
sperm bank
sperm
spent
spf
sphere
spherical
sphinx
spice
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان