خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گسترش
2 . ولو شدن
[اسم]
sprawl
/sprɔl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گسترش
1.the urban sprawl of South Florida
1. گسترش (نامنظم) مناطق شهری در فلوریدای جنوبی
[فعل]
to sprawl
/sprɔl/
فعل ناگذر
[گذشته: sprawled]
[گذشته: sprawled]
[گذشته کامل: sprawled]
صرف فعل
2
ولو شدن
دراز کشیدن
1.The kids were sprawled on the floor, watching TV.
1. بچهها روی زمین ولو شده بودند و تلویزیون تماشا میکردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
sprat
sprain
spout
spouse
spousal
sprawled
sprawling
spray
spray paint
sprayer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان