خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دو سرعت (مسابقه)
2 . مسابقه سرعت (شنا، دو و ...)
3 . با سرعت دویدن
4 . با سرعت شنا، دوچرخهسواری و... کردن
[اسم]
sprint
/sprɪnt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دو سرعت (مسابقه)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دو سرعت
a 100-meter sprint
دو صد متر سرعت
2
مسابقه سرعت (شنا، دو و ...)
[فعل]
to sprint
/sprɪnt/
فعل ناگذر
[گذشته: sprinted]
[گذشته: sprinted]
[گذشته کامل: sprinted]
صرف فعل
3
با سرعت دویدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دویدن
1.Three runners sprinted past us.
1. سه دونده با سرعت از کنار ما دویدند (و رد شدند).
4
با سرعت شنا، دوچرخهسواری و... کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
sprinkling
sprinkler
sprinkle the soup with chopped parsley.
sprinkle
springy
sprinter
sprite
spritzer
sprocket
sprout
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان