خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کسی را پاییدن
[فعل]
to spy on
/spaɪ ɑn/
فعل گذرا
[گذشته: spied on]
[گذشته: spied on]
[گذشته کامل: spied on]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کسی را پاییدن
کسی را یواشکی زیر نظر داشتن
1.Have you been spying on me?
1. داشتی من را میپاییدی؟
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
spur on
sprout up
spring on
split off
space out
squash in
squash up
stake on
stamp on
start on at
کلمات نزدیک
spy
sputter
sputnik
spurt
spurn
spyhole
spying
sq.
squabble
squad
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان