1 . جاسوسی
[اسم]

spying

قابل شمارش

1 جاسوسی

معادل ها در دیکشنری فارسی: جاسوسی
تصاویر
  •  تصویر spying - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان