خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سنجاب
[اسم]
squirrel
/ˈskwɜːrəl/
قابل شمارش
1
سنجاب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سنجاب
1.the fur of a squirrel
1. خز سنجاب
تصاویر
کلمات نزدیک
squirm
squint
squiggle
squid
squib
squirrelly
squirt
squish
squishy
sr
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان