خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فورا
[قید]
straightaway
/ˌstreɪtəˈweɪ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فورا
بلافاصله
مترادف و متضاد
at once
1.We need to start work straightaway.
1. ما باید فورا کار را شروع کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
straight out
straight off
straight from the shoulder
straight fight
straight
straighten
straighten out
straighten up
straightforward
strain
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان