1 . فورا
[قید]

straightaway

/ˌstreɪtəˈweɪ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فورا بلافاصله

مترادف و متضاد at once
  • 1.We need to start work straightaway.
    1. ما باید فورا کار را شروع کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان