خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انتقاد (شدید)
2 . محدودیت
[اسم]
stricture
/ˈstrɪkʧər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
انتقاد (شدید)
سرزنش
مترادف و متضاد
censure
criticism
praise
the constant strictures of the nuns
انتقادات مداوم راهبهها
2
محدودیت
مترادف و متضاد
constraint
restriction
the strictures imposed by the government
محدودیتهای تحمیلشده توسط دولت
تصاویر
کلمات نزدیک
strictness
strictly
strict deadline
strict
stricken
stride
strident
strife
strike
strike it rich
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان